hamsaz

هنر,احساس,شعر,موسیقی,زبان,متن.جهانی به جنس انسانیت.


بنی آدم

معلم نام دانش آموزی را صدا زد ، دانش آموز از جا بلند شد و طبق رسم همیشگی  پای تخته ایستاد.

معلم گفت "شعر بنی آدم را بخوان"

دانش آموز شروع کرد:

بنی آدم اعضای یک دیگرند          که در آفرینش  ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار        دگر عضو ها را نماند قرار

به اینجا که رسید دانش آموز دیگر نتوانست ادامه شعر را بخواند، مکثی کرد و چشمش را به زمین دوخت  و با نگرانی ساکت ماند
طوری که کاملا مشخص بود، ادامه ی شعر را از بر نکرده.

معلم نگاهی به دانش آموز  و گفت  :یعنی چه؟ این شعر ساده را هم نتوانستی حفظ کنی؟

دانش آموز که خاموش مانده بود دوباره لب به سخن گشود، گویی سد مقاومتش در هم شکست و سفره دل را پیش معلم اینگونه باز کرد:

"آخه مشكل داشتم ،مادرم مريضه و گوشه ي خانه افتاده ،پدرم سخت كار ميكنه اما مخارج درمان بالاست، من بايد كارهاي خانه را انجام بدهم

و هواي خواهر برادرهايم را هم داشته باشم "

معلم گفت :ببخشید فقط همین؟!مشکل داری که داری ،باید شعر را حفظ می کردی،مشکلات تو به من ربطی نداره!

در این لحظه یکی از دانش آموزان گفت:

تو کز محنت دیگران بی غمی       نشاید که نامت نهند آدمی

نويسنده: یونس | تاريخ: برچسب:معلم,سعدی,بنی آدم,داستان کوتاه ,آفرینش,درد,, | موضوع: <-PostCategory-> |

مانعی در مسیر

در روزگار قدیم ، پادشاهی سنگ بزرگی را در یک جاده اصلی قرار داد، سپس در گوشه ای قایم شدتا ببیند چه کسی آن را از جلوی مسیر بر می دارد.

برخی از بازرگانان ثروتمند که با گالسگه خود به  سنگ رسیدند ،آن را دور زدند و به راه خود ادامه دادند.
بسیاری از آن ها نیز به شاه بد و بیراه گفتند که چرا شاه دستور نداده جاده را باز کنند، اما هیچ یک از آ نها کاری به سنگ نداشتند .

سرانجام مردی روستایی با مقداری بار سبزیجات به نزدیک سنگ رسید بارش را به زمین گذاشت و شانه اش را زیر سنگ قرار داد و سعی کرد که سنگ را به کنار جاه هل دهد.بالاخره بعد از زور زدن ها و عرق ریختن های زیاد موفق شد.

هنگامی که بارش را برداشت تا از مسیر جاده که قبلا سنگ در آن وجود داشت ، گذر کند متوجه کیسه ای شد که زیر سنگ قرار داشت ، کیسه را باز کرد، پر از سکه های طلا بود و یادداشتی از از جانب شاه که این سکه ها از آن کسی است که سنگ را از جاده کنار برند.

آن مرد روستایی فرصتی را غنیمت شمرد که بسیاری از ما آن فقط یک مشکل یا مانع می بینیم.

هر مانعی ، فرصتی است...

نويسنده: یونس | تاريخ: برچسب:پاشاه,داستان,سنگ,مانع,مسیر,, | موضوع: <-PostCategory-> |

سیاه و سفید

همیشه سفید نیست شاید فقط برای تو این قدر روشنه.

نه!

همیشه سیاه و تاریکم نیست .

با کمال احترام !

حرف شما هم از نظر من کامل نیست !

همیشه فقط سیاه و  سفید هم نیست ...

بزارید منم بگم قضاوت با شما، دنیا هزار رنگه همونایی که بهش زندگی می بخشن اگر فقط شادی و آسایش نصیبه تو هست اینو بدون که آدمایی هم هستن که در رنج و  غذاب بزرگ می شن ، زندگی می کنند، با این وجود دنیا فقط سیاه هم نیست.

 

ذاتش هزار رنگیه ،زیباش می کنه اما یادمون باشه اون دنیا هست و ما هم ماییم!

هزار رنگی خیلی زیباش کرده اما پشت نقابش گاهی خیلی سرد و بی وفاست

 سعی کنید هزار رنگ ببینید و یک رنگ بمونید، ارزش یک رنگی تویه این دنیایه هزار رنگ خیلیه،

تک باشید و یک رنگ

 

نويسنده: یونس | تاريخ: برچسب:سیاه,سفید,دنیا,رنگ,تک,یک, | موضوع: <-PostCategory-> |

فراز

زندگی روزمره به ویژه زمانی که دغدغه و سختی های آن وجود ما را از هدف های  واقعی و مناعت طبع  به سرابی می کشاند که در پس آن  عطش و خستگی را در پی دارد برای رهایی از آن فقط برای لحظه ای باید صعود کرد.
ذهنتان را بر فراز کوهی بلند ببرید خواهید دید کوچک بودن بسیاری از چیز هایی که سد وجودشان حتی امید را از شما ربوده بود چگونه حقیرانه به زیر پایتان است.

کاش عظمت در نگاه ما باشد.

نويسنده: یونس | تاريخ: برچسب:فراز,صعود,گوه,عظمت,مشکل,دغدغه,, | موضوع: <-PostCategory-> |

شگفتی

بعضی از  دانه ها آن قدر ارزشمند هستند  که از خاکی که ارزش چندانی ندارد و به راحتی لگد مال می شود درختی زیبا و با شکوه می رویانند درختی  که نظر هر بیننده ای را جلب می کند.

آیا بذر وجودی شما هم  آنقدر اراده و توانایی دارد که هر رهگذری را وادار به عکس گرفتن از همان خاک  کم ارزش کند؟
عکسی که سالیان دراز نسل به نسل دست به دست شود و همه را شگفت زده کند؟

 

 

نويسنده: یونس | تاريخ: برچسب:خاک,بذر,رشد,شگفت انگیز,عکس,عظمت, | موضوع: <-PostCategory-> |

صلح

یک نماد یا سمبل یا حتی گاهی یک تصویر می تونه جرقه ای باشه برای ذهنی که به دنبال پاسخ می گرده،یک الهام برای افرادی که سعی دارند از سطح جسم و نیازهای صرفا مادی به یک سطح بالاتر میل کنند.
نماد زیر را می شناسید؟

  به نماد صلح یه نگاهی بندازید شاید برای شما چیزی را تداعی کنه.

 

نماد هُدهُد که به شکل یک پرنده هست از جمله  سمبل های دیگر صلح محسوب می شود.
فکر می کنید که شما هم می تونید یه ذره کوچک از این جز باشید؟

نويسنده: یونس | تاريخ: برچسب:صلح,نماد صلح,ذره,سمبل,هدهد,, | موضوع: <-PostCategory-> |

شاید

چقدر تا به حال موقعیتی برای کمک کردن به دیگران داشتیم و گفتیم: ((هنوز وقت هست))، ((الان زوده)) یا ((باشه برای یک دفعه دیگه))؟ ثانیه به ثانیه سپری می شه، ای کاش که هیچ وقت برای ما اینقدر زود دیر نشه که منتظر دست دیگری بشیم به ویژه کسی که  همیشه به خودش می گه: ((شاید دفعه بعد...))
جوانی اونقدر باقی نمی مونه که هر روز با خودت بگی ((حتما فردا...)) و پیری اونقدر دیر نیست که هر روز  بگی ((کاش دیروز...).
مهمه اینه که الان دستی را که بهت دراز می شه بگیری شاید که در پاسخ به آن دستی را که دراز می کنی بگیرند!

نويسنده: یونس | تاريخ: برچسب:دست,جوتنی,پیری,کمک,زود,دیر,پیر, | موضوع: <-PostCategory-> |

شکسپیر


 زندگی کمدی است برای کسی که فکر می کند و تراژدی است برای کسی که احساس می کند.

        

                                 

 

 

نويسنده: یونس | تاريخ: برچسب:ویلیام,شکسپیر,کمدی,تراژدی,life , | موضوع: <-PostCategory-> |

سادگی

                
                                                        
                                                          به زیبایی سادگی،فقط همین!

  

نويسنده: یونس | تاريخ: برچسب:سادگی,زیبایی, | موضوع: <-PostCategory-> |

لبخند

گاهی یک لبخند ساده جواب پرسش بی پاسخ ماست.گاهی خنده جادویی می کنه که هرگز تصورش را نمی کنید.گاهی شادی با یه تبسم در خونه ما را می زنه و خوشبختی را به ما نوید می ده،زندگی یعنی همین،یعنی من از خنده ی تو شاد بشم و تو از لبخند من مسرور یعنی این که که فکر کنی هنوز جایی برای با هم بودن وجود داره و هنوز روشنایی وجود داره که بخاطرش تاریکی را تحمل کنیم.
باور کنید که محبت و لبخند شما می تواند جهانی را دگرگون کند.

 

یک نگاه توی آینه وجودت کن، رُک و راست به خودت بگو چند بار  بخاطر داشته هات لبخند زدی و چند بار بخاطر نداشته هات لب به گله و شکایت گشودی؟برای خوشبختی فقط باید آینه دل را هر از گاهی جلا داد،تصویر سایرین را در آینه دلت فراموش نکن!

به امید روزی که بجای به هم خندیدن فقط با هم بخندیم و لذت ببریم.

 

نويسنده: یونس | تاريخ: برچسب:لبخند,آینه,دل,جلا,خوشبختی,شادی, | موضوع: <-PostCategory-> |