جلالالدین محمد بلخی (محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی) در ششم ربیع الاول سال 604 قمری در بلخ به دنیا آمد.پدر وی ازبزرگان صوفی بوده که پیشینه ای دیرین در عرفان و سلوک داشته.
وی دارای القابی همچون:«جلالالدین»،«مولانا خداوندگار»در طول حیات بوده است و در غرب او را با نام ((رومی)) می شناختند.القابی همچون «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی»ظاهراً بعد از در گذشت وی به او نسبت داده می شوند.مولانا در نوزده سالگی با ((گوهر خاتون)) ازدواج کرد و در سن 24 سالگی پدر خویش را از دست داد و سپس مریدان از او در خواست کردند که جانشین پدرش شود و اینگونه جلال الدین پا به وادی طریقت نهاد.
مولانا در ۳۷ سالگی عارف و دانشمند دوران خود بود و مریدان و مردم از وجودش بهرهمند بودند تا اینکه شمس الدین محمد بن مالک در روز 26 جمادی الاخر 642 نزد مولانا رفت و مولانا شیفته او شد. در این ملاقات کوتاه وی دوره پرشوری را آغاز کرد. در این 30 سال مولانا آثاری برجای گذاشت که از عالیترین نتایج اندیشه بشری است.
حدود شصت تا هفت هزار بیت او فارسی است و خطبهها و نامهها و تقریرات (تعالیم او به شاگردانش که آن را ثبت کردند) او نیز به فارسی میباشد. و تنها حدود هزار بیت عربی و کمتر از دویست بیت به زبانهای یونانی/ترکی(اغلب به طور ملمع در شعر فارسی) شعر دارد.
مولانا، پس از مدتها بیماری در پی تبی سوزان در غروب یکشنبه پنج جمادی الاخر۶۷۲ هجری قمری درگذشت.
از آثار او میتوان به مثنوی، دیوان غزلیات یا کلیات شمس، رباعیات، مکتوبات، فیه مافیه و مجالس سبعه(مجالس هفتگانه) اشاره کرد.
(با تلخص از ویکی پدیا)
مثنوی(دفتر اول،بخشی ازمثنوی اعتراض مریدان از خلوت وزیر):
حسرت و زاری گه بیماری است وقت بیماری همه بیداری است
آن زمان که می شوی بیمار تـــو می کنی از جزم اسغفار تـــو
می نماید بر تو زشـــــــــــتی گنه می کنی نیت که بآزیم بــه ره
عهدو پیمان می کن که بعد از این جز کار طاعت نبودم کار گزیـــــن
پس یقین گشت که این بیماری تُرا می ببخشد هوش و بیداری تــو را
پس بدان این اصل را ای اصل جوی هر که را دردست او بُرده ست بو
هر که او بیدارتـــر پر دردتـــــــــــر هر که او آگاه تر رخ زردتر
|