hamsaz

هنر,احساس,شعر,موسیقی,زبان,متن.جهانی به جنس انسانیت.


فصل اول :آغازی از پایان

 این متن بخش اول از فصل اول کتابمِ (آغازی از پایان)5 سال از عمرم را روش گذاشتم تقریباً یک چهارم عمرم را صرفش کردم لطفاً اگر خوشتون آمد و خواستید کپی کنید اسم وب و نویسندشو ذکر کنید اگر هم کلاً بدتون آمددر بخش نظرات هر چه دل تنگت میخواهد بگو 100% مورد توجه قرارش میدم.(چرا چاپش نکردم؟!معلومه پول ندارم و.... بگذریم.)داستان نشات گرفته از تخیله،خودمم هم عاشق تخیلم یه جورایی زندگی واقعیم هم همینطوره و تو یه جمله:برای تخیلم هیچ محدودیت و حد و مرزی قائل نیستم. بریم سر اصل مطلب.

                                                          آغازی از پایان

سرشار از طراوات، آنجا که آواز مردم  با نوای پرندگان در هم آمیخته طبیعت موسیقی احساس خویش را بر انگیخته. بِکر در انبوهِ درختان ، پنهان از چشمان ، آگاه از آن جز ساکنان و کسی فراتر از تصور جهانیان.
متفاوت چرا که افکار سرکش هنوز بدان راه نیافته ، چنگالِ کینه،حرصُ وآز و رشک و...به آن دست نیافته.باگذشت قرن ها از پیدایش آن به جز دانشمندان و بزرگان ،در مواقع خاص از آن خارج نشده اند و این همواره به صورت سِری حفظ شده،گویی سرزمین دیگر در پَس آن نیست.
انسان ها و سایر موجودات در این مکان ،جهنمِ زمین را به بهشتی نگاریده اند که آن را ((لِنیگِــــل))نامیده اند.
نويسنده: یونس | تاريخ: برچسب:اغاز,پایان,تخیل,رمان,داستان,کتاب,کینه,مردم,پرندگان,دانشمندان,, | موضوع: <-PostCategory-> |