hamsaz

هنر,احساس,شعر,موسیقی,زبان,متن.جهانی به جنس انسانیت.


بیدل دهلوی

ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بن عبدالخالق ارلاس یا برلاس، متخلص به بیدل دهلوی، فرزند میرزا عبدالخالق در سال1054‍. ق. در ساحل جنوبی رودخانهٔ «گنگ» در شهر عظیم‌آباد پتنه (هند) پا به هستی نهاد.وی اصالتاً از ترکان جغتایی بود

عبدالقادر" هنگامی که هنوز بیش از چهار سال و نیم نداشت پدرش را از دست داد و در سایه سرپرستی و تربیت عمویش "میرزا قلندر" قرار گرفت.
او به مکتب رفت و در زمانی کوتاه قرائت قرآن کریم را ختم کرد.

بعد از مدتی کوتاه عبدالقادر مادر خود را نیز از دست داد و به توصیه "میرزا قلندر" که خود از صوفیان بود. مکتب و مدرسه را رها کرد و مستقیماً تحت آموزش معنوی وی قرار گرفت.

میرزا قلندر معتقد بود که اگر علم و دانش وسیله کشف حجاب برای رسیدن به حق نباشد خود تبدیل به بزرگترین حجابها در راه حق می گردد و جز ضلالت و گمراهی نتیجه ای نخواهد داشت.

"عبدالقادر" در کنار وی با مبانی تصوف آشنا شد. از همان روزها عبدالقادر به شوق حق، ترانه عشق می سرود و چون بر حفظ و پنهان کردن راز عشقش به حق اصرار داشت "رمزی" تخلص می کرد تا این که بنا به گفتهٔ یکی از شاگردانش هنگام مطالعهٔ گلستان سعدی از مصراع «بیدل از بی نشان چه جوید باز» به وجد آمد و تخلص خود را به «بیدل» تغییر داد.

در آثار بیدل، افکار عرفانی با مضامین پیچیده، استعارات، و کنایات به‌هم آمیخته، و خیال‌پردازی و ابداع مضامین تازه با دقت و موشکافی زیادی همراه گردیده‌است.در نظم و نثر سبکی خاص دارد، و از بهترین نمونه‌های سبک هندی به‌شمار می‌آید.

بیدل به‌روز پنج‌شنبه چهارم صفر سال ۱۱۳۳ ه‍. ق. در دهلی زندگی را بدرود گفت و در صحن خانه‌اش، در جایی‌که خودش تعیین کرده بود، دفن گردید. پژوهش‌های بعدی توسط استاد سید محمد داؤد الحسینی، همه متفق و گواه بر آن‌اند، که عظام بیدل بعد از دفن مؤقت در صحن خانه‌اش، به وسیلهٔ مریدان و ارادتمندان و بازماندگان خاندانش، به وطن اصلی او افغانستان انتقال داده شده، و مزار وی در هند نیست، بلکه، در قریهٔ خواجه رواش کابل می‌باشد.

 

منابع:http://daneshnameh.roshd.ir، ویکی پدیا،گنجور

 

از بیدل غیر از دیوان غزلیات آثار ارزشمند دیگری در دست است که مهمترین آنها عبارتند از:

1- مثنوی عرفان
2- مثنوی محیط اعظم
3- مثنوی طور معرفت
4- مثنوی طلسم حیرت
5- رباعیات
6- چهار عنصر (زندگینامه خود نوشت شاعر)
7- رقعات
8- نکات

»»»»»

رباعی:

بی اسم و صفت، دلت به خود محرم نیست   بی رنگ و بو، بهار جز مبهم نیست
عالم به وجود من و تو موجود است   گر موج و حباب نیست، دریا هم نیست
تا در کف نیستی عنانم دادند   از کشمکش جهان امانم دادند
چون شمع، سراغ عافیت می‌جستم   زیر قدم خویش نشانم دادند

نويسنده: یونس | تاريخ: برچسب:بیدل دهلوی,عبدالقادر,میرزا قلندر,هنو,هندوستان,کابل,افغانستان,دیوان غزلیات ,مثنوی عرفان,مثنوی طور معرفت,مثنوی طلسم حیرت,چهار عنصر ,نکات,رباعیات,مثنوی محیط اعظم,رقعات,, | موضوع: <-PostCategory-> |